I LOVE MOHAMMAD


روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که حضرت دستور دادهاند که صلوات بر من را به همراه صلوات بر خاندانم کامل کنید، و صلواتی که بدون درود بر خاندانم باشد ابتر و ناقص است، بلکه در برخی روایات تارک صلوات بر آل پیامبر صلی الله علیه و آله را دور شده از بهشت و ظالم به حق ایشان شمردهاند، در اینجا به سه نمونه از این روایات اشاره میکنیم:
1: صلوات ناقص و بدون دنباله:
قال رسولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عليهِ وآله:
لاتُصَلُّوا عَلَیَّ صَلاةَ البَتْراءِ، قالُوا: وَ ما الصَّلاةُ البَتراءُ يا رسولَ اللهِ؟ قالَ صَلَّي اللهُ عليهِ و آله: لاتَقُولُوا “اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحمَّدٍ” وَ تُمسِكُونَ، بَلْ قُولوا: “صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".[1]
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:
صلوات ناقص و بدون دنباله بر من نفرستيد. اصحاب پرسيدند: صلوات ناقص و بدون دنباله چيست؟ پيامبر صلّي الله عليه و اله فرمودند: نگوييد” اَلَّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ” و سكوت كنيد؛ بلكه بگوييد: ” الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ “.
2: بوی بهشت به مشامش نمیرسد:
قالَ رَسولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عليهِ ولِهِ:
مَنْ صَلَّی عَلَيَّ وَلَمْ يُصَلِّ عَلَي آلي لَمْ يَجِدْ رِيحَ الجَنَةِ وَإنَّ رِيحَها لَیوجَدَ مِنْ مَسيرَةِ خَمسماِئةِ عامٍ.[2]
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:
هر کسی که بر من صلوات بفرستد و بر خاندانم صلوات نفرستد، بوي بهشت را که از فاصله پانصد ساله به مشام ميرسد را استشمام نمیکند.
3: ظلم به اهل بیت علیهم السلام:
عن أبي عبد الله علیه السلام:
سَمِعَ أبي رَجلاً مُتَعَلِّقاً بالبِيتِ وَهُو يَقُولُ: “اللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ"، فَقال لَه أبي: يا عبدَ اللهِ لاتَبْتُرْها، لاتَظْلِمْنا حَقَّنا، قُلْ: “الَّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأهلِ بِيتِهِ
پدرم- حضرت باقر عليه السلام- شنيد كه مردي پرده كعبه را گرفته و ميگويد: “اللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ” پدرم به او فرمود: اي بنده خدا، صلواتت را ناقص ننما و به ما اهل بيت ظلم نكن؛ هنگام فرستادن صلوات بگو: “الَّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أهلِ بِيتِهِ".
1-الصراط المستقیم1: 191، الأربعين: 482، مستدرك سفینۀ البحار6: 369؛ صلاه مبتوره ر.ک: وسائل الشیعۀ7: 207، ، بحار الأنوار5: 209، 90: 14، جامع أحادیث15: 488؛ اهل سنت نيز به اين مضمون احاديثی را نقل كرده اند، ر.ك: الصواعق المحرقة: 232 و… در كتاب شريف الغدير2: 303، شرح إحقاق الحق9: 524 - 643، 3: 252 - 274 مدارك و منابع متعددي را از كتب علماي اهل سنت نقل كرده اند.
2- أمالي(شيخ صدوق رحمه الله):267 و462، أمالي(شيخ طوسي رحمه الله):424، روضۀ الواعظين:323، نبذة الباغي: 387، وسائل الشيعة7: 203، الفصول المهمۀ3: 333، بحارالأنوار8: 186 و 91: 56، نورالبراهين1: 201، غاية المرام3: 257، جامع أحاديث الشيعة15: 487، مستدرك سفینۀ البحار6:


ای آنکه همیشه خورشید فروزان بوده ای،
اکنون نور وجودت چشم دشمنانت را در خیرگی فرو برده،
آنچنان در غضب از گرمای وجودت گشتند،
که دست بر جسارت نهاده و با نهایت حقارت،
بر پایه های ظلم خود آجری دیگر بنا کردند.
آری اکنون نیز بعد از گذر قرنها،
کوچک مردمانی هستند و حقارت پیشگانی،
که بیتاب از مهر شورانگیز تو گشتند در میان مسلمان،
و به تصویر کشیدند آنچه را که در شأن خودشان بود..
اللّهمَ العَن اوّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک
پيغمبر خورشيد و باران
زمين گهواره كابوسهاي تلخ انسان بود
زمان چون كودكي در كوچه هاي خواب حيران بود
خدا در ازدحام ناخدايان جهالت گم
جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذيان بود
صدا در كوچه هاي گيج مي پيچيد بي حاصل
سكوتي هرزه سرگردان صحرا و بيابان بود
نمي روييد در چشمي به جز ترديد و وهم و شك
يقين تنها سرابي در شكارستان شيطان بود
شبي رؤياي دور آسمان در هيأت مردي
به رغم فتنه هاي پيش رو در خاك مهمان بود
جهان با نامش از رنگ و صدا سيراب شد آخر
«محمد» واپسين پيغمبر خورشيد و باران بود
«شاعر: سيد ضياء الدين شفيعي»